سه شنبه 87 مهر 9 ساعت 3:49 عصرتصنیف!
ای صبا گر بگذری بر زلف مُشکافشان او
همچو من شو گرد یک یک حلقهی گردان او
گاه از چوگان زلفش حلقهی مشکین ربای
گاه خود را گوی گردان در خم چوگان او
جان او در جان تو گم گشت و دل از دست رفت
درد او از حد بشد گر میکنی درمان او
خوش خوشی در چین زلفش پیچ تا مشکین کنی
شرق تا غرب جهان از زلف مشکافشان او
نوشته شده توسط عاشق: فرزاد نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)