تو رو اون لحظه که دیدم
به بهانه هام رسیدم
از تو تصویری کشیدم
که اون و هیچ جا ندیدم
تو رو از نگات شناختم
قصه از عشق تو ساختم
تو رو از خودت گرفتم
با تو یک خاطره ساختم
ای تو خود لحظه بودن
تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن
ای همه خوبی همه پاکی
تو کلام آخر من
ای تو پر از وسسه عشق
تو شدی تمامی زندگی من
خوش قدم با هر قدم غمامو قربونی کنی.
ستاره خونم شدی، تو وصله جونم شدی
واسه شبای زندگی، ستاره درمونم شدی
جانم عزیز جان عمرم
صبا را دیدم و گفتم و گفتم صبا
دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم
تو را من دوست میدارم
ولی ناگه
ولی ناگه
ز ابر تیره برقی جست و
روی ماه تابان را بپوشانید
از این همه در به دری به لب رسیده جون من
به داد من نمیرسه خدای آسمون من
پی خوش آب و رنگی بود و پر زد
یک شب بیا منزل ما
حل کن دوصد مشکل ما
ای دلبر خوشکل ما
دردت به جان ما شد
روح و روان ما شد
این چه عشقیست که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
ازت میخوام تا بدونی اینایی که ازت میخوام بزرگترین آرزومه
خدایا اونو از قلب من بدور کن
دلم رو بسیاری صبور کن
خدا جونم دلمو بیا خالی کن
بیا تو دلم داد بزن برییییییییید بیییییییییییییرررررررررررررررووووووووووووووووووووننننننننننن
بیا خدا جون تو دلم براش دری بزار که قفل بشه و بعد از اینکه تخلیه شد دیگه باز نشه
قفل اون در هم فقط به دست خودم باز بشه
میخوام در دلمو فقل کنم طوری که دیگه هیچکی اونجا بدون اجازه صاحبخونه نشه
ولی خدا جون از این مهمتر من میخوام هر بلایی تاحالا سر من آورده خودش تجربش کنه
میخوام عاشق من بشه تا ببینه عشق چیه
میخوام حس منو تجربه کنه و درکم کنه
خدا جون اونوقت میخوام در دلمو براش باز کنم
تا دلامون همدیگرو تو آغوش بگیرن
خدایا این بزرگترین آرزوی منه از تو
اگه قرار نیست به این آرزوم برسم جونمو بگیر و منو بکش